سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کارون

اوایل شروع جنگ 22 روزه اسرائیل علیه غزه... .

ساعت 11.30 شب بود که گوشیم زنگ خورد.پشت خط امین بود، مسئول بسیج دانشگاه.

- الو، سلام علی. خوبی؟

- سلام. ممنون.شما خوبید؟

- علی! برای ماجرای غزه، فردا راهپیمایی داریم و تصمیم بر این شد که شعار دادن بر عهده شما باشه.

- ولی من ... !!!؟؟؟

- دیگه زحمتش رو بکش!

.....

گوشی رو که قطع کردم، موضوع رو با بچه های هم خونه ای در میون گذاشتم و بعد از کلی لودگی، چند تا شعار انتخاب کردیم.

قبل از رفتن به سمت دانشگاه، سرم رو شستم، ولی در حین شستن، شعار عربی جالبی به ذهنم خطور کرد، شعاری از مردم لبنان در حمایت از امام موسی صدر.

بالروح، بالدم، نفدیک یا امام ... .

خب، اگه بجای "امام" ، "غزه" بذارم، وزن شعار هم بهتر میشه! بدیع تر هم هست.

.....

راهپیمایی شروع شد. بعد از دادن چند تا شعار معمول، سراغ شاه بیت شعار ها رفتم.

ای غزه! روحمان، خونمان فدای تو باد! همه با هم یکصدا فریاد میزنیم:"بالروح، بالدم، نفدیک یا غزه".

سکوت همه جا رو فرا گرفت.

 با انرژی بیشتر فریاد زدم و دیدم همه با تعجب و حیرت نگام میکنن.

چی؟ نفت غزه چی بشه ...؟ چی میگی ... ؟

کل انرژیم رو گذاشتم و با وضوح تمام شعار رو داد زدم و هجا بندی کردم، ولی دریغ از صدایی که از جلو و عقب جمعیت راهپیمایی بیاد. فقط صدای 2 نفر میومد که اونها هم پرت و پلا شعار میدادن.

سرخ شده بودم و داغ و بیخیال شاه بیت!

همه با هم: "مرگ بر اسرائیل"


نوشته شده در دوشنبه 90/5/3ساعت 10:46 عصر توسط محمدعلی زرین نظرات ( ) |



Design By : ParsSkin.com